اولین پولی که به دست بیارم میرم یکی دیگه از کتاب های جدید استاد صالحی رو می خرم و از خوندن سروده هاش لذت می برم و بال درمیارم. فعلا جیب خالیه. دیشب که مهمون اومد می خواستم شام بذارم گوشت نداشتیم دفعه ی قبل هم برام مهمون اومد به مشکل برخوردم اما آخری یه شام خوشمزه گذاشتم همه رو نوش جون کردند. گاهی که همسرم حواسش نمیشه یادش میره میوه دو بار می گیره بهش میگم خواهش می کنم تا وقتی توی یخچال میوه هست چیزی نگیر ازین که یخچالم پر از میوه بشه و توی خونه ی بقیه ی مردم چیزی واسه خوردن نباشه خجالت می کشم و حس خوبی ندارم. از استاد می گفتم ؛ آخه ببین چقدر این شعرِ « زندگی » از آخرین عاشقانه های ری را رو زیبا سروده! حظ کردم.

 

من هم مثل عده‌ای از آدميانِ همين کوچه هنوز
از کج و پيچ کردنِ کلماتِ عادیِ آسمان بَدَم می‌آيد.
بی‌راهه چرا؟
تمام اين سالها
حرام از يک شبِ دُرُست
حرام از يک روز خوش
حرام از يک . از خوابِ يک لحظه، يک لبخند!


بی‌انصاف، زندگی
هی همين معنی ارزانِ از ما گرفته‌ی مجبور
تو که ما را کُشتی!


حالا که چمدانم را اين همه سنگين و بی‌کليد بسته‌ام
تازه می‌پرسی کجا، چرا، از چه سبب .!؟
يعنی تو داستانِ دلبستگی‌های مرا
به همين چيزهای معمولی ندانسته‌ای، نمی‌دانی؟
لااقل يک بفرمایِ ساده، يک سکوت!


انگار زود است هنوز هوای سَفَر
کوکِ بُريده‌ی باد و عطسه‌ی بی‌هنگام حباب هم
همين را می‌گويند


دلم به جا نيست
پايم به راه نمی‌آيد
هنوز چيزهای بسياری هست
که دوستشان می‌دارم


من بعد از هزار سالِ تمام
باز مُرده‌ام به خانه برخواهد گشت، برمی‌گردم
نمی‌گذارم شب‌های ساکتِ پاييزی
تو از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی . بابا!
هر کجا که باشم
باز کَفَن بر شانه از فرصتِ مرگ می‌گذرم، می‌آيم
مشق‌های عقب‌مانده‌ی هُدا را می‌نويسم
پتوی چهارخانه‌ی خودم را
تا زيرِ چانه‌ات بالا می‌کشم، می‌بويَمَت
و بعد . يک طوری پرده را کنار می‌کشم
که باد از شمارش مُردگانِ بی‌گورش
نفهمد که يکی کَم دارد!

 

| از خوشی می میرم | بابک جهانبخش |


 

همين ,میوه ,مهمون اومد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ جدید تخفیفان روابط عمومی شوتوکان جهانی WUKA احسان دانلود طرح لایه باز دیجیتال مارکتینگ